معنی نامقبول در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نامقبول. [م َ] (ص مرکب) مردود. ردشده. قبول ناشده. ناپذیرفته. غیرقابل قبول: دروغ به راست ماننده به که راست به دروغ ماننده که آن دروغ مقبول بود و آن راست نامقبول. (منتخب قابوسنامه ص 44). پس از راست گفتن نامقبول پرهیز کن. (منتخب قابوسنامه ص 44). چندین ترهات و هذیانات که مردود عقل و نامقبول خرد است ایراد کردم. (سندبادنامه ص 71). دست خذلان دامن او بگرفت تا معاذیر نامقبول و علت های بی معلول در میان نهاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 341). || ناپسندیده. غیرمطبوع. مکروه. ناخوش. (ناظم الاطباء): لاجرم در بزرگی نامقبول و نامطبوعند. (گلستان).

مترادف و متضاد زبان فارسی

مردود، ناپسند، ناپسندیده، ناشایسته، نامرضی، نامطلوب، نکوهیده،
(متضاد) پسندیده، مقبول

فرهنگ فارسی هوشیار

ناپذیرفته ‎ قبول نشده ناپذیرفته مردود:‎} چندین ترهات وهذیانات که مردودعقل ونامقبول خرد است ایراد کردم، { ناپسندیده مکروه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر