معنی نامستعد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نامستعد. [م ُ ت َ ع ِ] (ص مرکب) بی استعداد. احمق. نادان. (ناظم الاطباء): استعداد بی تربیت دریغ است و تربیت نامستعد ضایع. (گلستان). || ناآماده. غیرمهیا. نابسیجیده. که آماده و مستعد نیست.

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌کفایت، ناشایسته، نالایق، نامهیا،
(متضاد) لایق، مستعد، آماده

فرهنگ فارسی هوشیار

اکار ناشایسته ناآماده (صفت) آنکه مستعدنیست ناشایسته نالایق: ‎} استعدادبی تربیت دریغ است وتربیت نامستعد ضایع، { نا آماده مقابل مستعد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر