معنی نامساعد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
نامساعد. [م ُع ِ] (ص مرکب) ناموافق. ناسازوار. (آنندراج). ناموافق. کسی یا چیزی که مساعدت و همراهی نکند. ضد مساعد. (ناظم الاطباء). که یار و مساعد و موافق و همراه نیست. کجرفتار. ناهمراه. مخالف. ستیزه گر. نادمساز. ناهمراه. مخالف. ستیزه گر. نادمساز. ناهموار:
زمانه ٔ نامساعد را از این گونه بجز حجت
به زرّ و گوهر الفاظ و معنی کس نیاراید.
ناصرخسرو.
یکی از رفیقان شکایت روزگار نامساعد به نزد من آورد. (گلستان).
روزگار نامساعد مردم ناسازگار.
؟
ناموافق، ناسازگار،
آنکه مساعدت نکند،
ناجور، ناسازگار، ناموافق،
(متضاد) مساعد
ناموافق، ناهموار، ستیزه گر