معنی نامثمر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
نامثمر. [م ُ م ِ] (ص مرکب) بی بار. بی حاصل. بی ثمر: امروز که باد قبول فضل راکد است و آتش غیرت اکابر خامد... ودر خدمت صناعت نامثمر. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 9).
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیبار، بیبر، بیثمر، بیحاصل، بیفایده، بیهوده،
(متضاد) مثمر
فرهنگ فارسی هوشیار
بی بر بی بار (صفت) بی حاصل بی ثمر: } امروزکه باد قبول فضول راکداست وآتش غیرت اکابرخامد. . . و درخت صناعت نامثمر. . . {
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.