جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی نامادری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نامادری. [دَ] (اِ مرکب) نمادری. زن پدر را گویند. (آنندراج). زن دیگر پدر کسی غیر از مادر او. (فرهنگ نظام). مادراندر. مادرندر. مارندر. زن پدر. زن بابا. مایندر.

فرهنگ معین

(دَ) (ص نس.) زن پدر غیر از مادر شخص.

فرهنگ عمید

زن‌پدر، مادراندر،

حل جدول

مادر اندر

زن بابا

زن پدر

رابه

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) زن پدر غیر از مادر شخص ما در اندر مادندر.

پیشنهادات کاربران

ماریره

(10 دی 1399) پیشنهاد توسط: سیدرضا عزیزی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
نامادری: نامادری. [دَ] (اِ مرکب) نمادری. زن پدر را گویند. (آنندراج). زن دیگر پدر کسی غیر از مادر او. (فرهنگ ن... نامادری: (دَ) (ص نس.) زن پدر غیر از مادر شخص. نامادری: زن‌پدر، مادراندر، نامادری: مادر اندر نامادری: زن بابا نامادری: زن پدر نامادری: رابه نامادری: (صفت) زن پدر غیر از مادر شخص ما در اندر مادندر.