معنی ناظران در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناظران. [ظِ] (ع اِ) دو مجرای دمعه که از گوشه ٔ چشم به جانب بینی فرود می آید. (ناظم الاطباء). عرقان علی حرفی الانف یسیلان من المؤقین. (اقرب الموارد). دو رگ از سوی بینی. (مهذب الاسماء). نام دو رگ است در عرض بینی.

مترادف و متضاد زبان فارسی

حاضران، شاهدان، شهود، نظار،
(متضاد) صاحبنظران

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ دو بیننده به بینندگان آفریننده را نبینی مرنجان دو بیننده را (فردوسی)، اشکراهان تثنیه ناظر:‎ دو بیننده. ‎، دو مجرای اشک که از گوشه چشم بجانب بینی فرودآید.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر