معنی ناصیه زار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناصیه زار. [ی َ / ی ِ] (اِ مرکب) از عالم گلزار و سبزه زار. (آنندراج). آنجا که مردم ناصیه بر زمینش می گذارند. سجده گاه عمومی:
به آستین کریمش که هست گنج افشان
به آستان حریمش که هست ناصیه زار.
عرفی (از آنندراج).
|| (ص مرکب) آنکه خود را با زلف و گیسوی فراوان زینت کرده باشد. (ناظم الاطباء).

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) آنجا که مردم پیشانی برزمین نهند سجده گاه عام: باستین کریمش که هست گنج افشان باستان حریمش که هست ناصیه زار. (عرفی ظنند. لغ. )

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر