معنی ناصبوری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناصبوری. [ص َ] (حامص مرکب) بیقراری. بی صبری. ناشکیبی. ناشکیبائی. بی طاقتی. بی تابی. جزع و فزع:
گر تو به هر مدیحی چندین تپید خواهی
نهمار ناصبوری نهمار بی قراری.
منوچهری.
چندان بطریق ناصبوری
نالید ز درد و داغ دوری.
نظامی.
بباید ساختن با داغ دوری
که عیب است از بزرگان ناصبوری.
نظامی.
رجوع به ناصبور شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌قراری، ناآرامی، ناشکیبایی، ناشکیبی،
(متضاد) صبوری

فرهنگ فارسی هوشیار

بی صبوری ناشکیبایی مقابل صبوری.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر