معنی ناز و نیاز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناز و نیاز. [زُ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) شیوه های عشق و حسن و حرکات و سکناتی که از طرفین سر زند. (آنندراج) (بهار عجم). || ناز و نعمت. نعمت و فراوانی:
چنین گفت با دختر سرفراز
که ای پروریده به ناز و نیاز.
فردوسی.

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) اشتیاق عاشق و استغنای معشوق، حرکات و سکنات عاشق و معشوق، ناز و نعمت: چنین گفت با دختر سر فراز که ای پروریده بناز و نیازخ. . . (شا. لغ. )

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر