معنی نازک ادا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نازک ادا. [زُ اَ] (ص مرکب) شیرین حرکات. خوش اطوار. که حرکات و اطوارش ظریفانه و دلنشین است. خوش حرکات:
یک شیوه حاصلم ز تو نازک ادا نشد
گویا دل شهید مرا خونبها نشد.
جلال اسیر (از آنندراج).
|| خوش آواز. خوشنوا. خوش الحان. || (اِ مرکب) بلبل. (ناظم الاطباء).

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ نرمرفتار، خوش آوا (صفت) آنکه ادا و اطوار لطیف دارد: خوش ادا: یک شیوه حاصلم زتو نازک ادا نشد گویا دل شهید مرا خونبها نشد. (جلال اسیر)، خوش آواز خوش الحان.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر