معنی نازا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نازا. (نف مرکب) ماده ٔ هر حیوان که زاینده نباشد. (آنندراج) (غیاث اللغات). عقیم. که نزاید. که هیچ نزاید. سترون. قسری. عاقر. ستاغ. نازاینده.

فرهنگ معین

(ص فا.) سترون، عقیم، ماده هر حیوانی که آبستن نشود.

فرهنگ عمید

زن یا حیوان ماده که آبستن نشود، نازاینده، سترون،

حل جدول

یائسه

سترون

مترادف و متضاد زبان فارسی

حائل، سترون، عاقر، عقیم، نابارور،
(متضاد) بارور، زایا

فرهنگ فارسی هوشیار

نازاینده، عقیم

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر