معنی نارکوک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نارکوک. (اِ) تریاک. افیون. (برهان قاطع) (آنندراج). کوکنار. (ناظم الاطباء). نارخوک. و رجوع به نارخوک شود.

فرهنگ معین

کوکنار، افیون، تریاک. [خوانش: (اِمر.) = نارخوک: ]

فرهنگ عمید

تریاک، افیون، کوکنار،

حل جدول

جوهر خشخاس

مترادف و متضاد زبان فارسی

افیون، تریاک، کوکنار، نارخوک

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) کوکنار، افیون تریاک.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر