معنی ناخن پال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناخن پال. [خ ُ] (اِ مرکب) آماس بسیاردردناک که در اطراف ناخن مردم پدید آید. (ناظم الاطباء). ناخن خاره. (از برهان قاطع). درد ناخن. کژدمه. کژدمک. عقربک. گوشه. داحوس. داحس. کرمیشک. (یادداشت مؤلف). رجوع به ناخن خواره شود. || خلال گونه ای که بدان بن ناخن ها پاک کنند. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت واسم) آماس و ورمی است بسرخی مایل که براطراف ناخن آدمی روید و بسیار دردناک است.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر