معنی ناخستو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناخستو. [خ َ] (ص مرکب) منکر. آنکه خستو نباشد. که اقرار نکند. که معترف بخدا نباشد:
یکی پند خوب آمد از هندوان
بر آن خستوانند ناخستوان.
بکن نیک و آنگه بیفکن براه
نماینده ٔ راه از این به مخواه.
ابوشکور.

فرهنگ عمید

آن‌که اقرار نکند، منکر،

حل جدول

منکر

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) آنکه اقرارنکند منکر: یکی پند خوب آمد از هندوان بران خستوانند نا خستوان. . . (ابوشکور)، آنکه بوجود خدا معترف نیست کافر مقابل خستو.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر