معنی ناخالص در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناخالص. [ل ِ] (ص مرکب) غیرخالص. مقابل خالص. رجوع به خالص شود.

فرهنگ معین

(ل) [فا - ع.] (ص.) آن چه که خالص نباشد، مغشوش. مق خالص.

مترادف و متضاد زبان فارسی

آمیخته، غش‌دار، ناسره،
(متضاد) خالص

فرهنگ فارسی هوشیار

اویژه، ناویژه، ناک، اناک، (صفت) آنچه که خالص نباشد، مغشوش، مقابل خالص

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر