معنی نائب، نایب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ فارسی آزاد
نائِب، نایب، قائم مقام، نماینده، وکیل، کسی که به جای دیگری کاری را انجام دهد (مثل نائب رئیس)، زیاد، بسیار (جمع: نُوّاب)،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.