معنی ناآرام در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناآرام. (ص مرکب) بدون آرامش. بی ثبات. که آرام و سکون ندارد. || شتابگر. عجول. || ناآسوده. بی آسایش. بی تاب. بی شکیب. ناراحت. بیقرار. مضطرب.که اطمینان قلب ندارد. آشفته دل. وسواسی. || ناامن. بدون امنیت. آشفته. پر آشوب. متشنج. که ایمنی در آنجا نیست. مقابل آرام. رجوع به آرام شود.

فرهنگ عمید

بی‌آرام، بی‌قرار،
(صفت) پرتلاطم،

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌قرار، پریشان، ناراحت، پرآشوب، منقلب، متلاطم،
(متضاد) آرام

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) آنکه آرام و سکون ندارد، شتابنده عجول، ناآسوده بیقرار، ناامن پرآشوب مقابل آرام.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر