معنی میهمان دوست در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

میهمان دوست. (ص مرکب) مهمان دوست:
درویش نواز و میهمان دوست
اقبال در او چو مغز در پوست.
نظامی.
و رجوع به مهماندوست شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر