معنی مینیاتور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مینیاتور. (فرانسوی، اِ) نوعی نقاشی با حداکثر ظرافت و خطوط ترسیم شده باحداقل نازکی. این نوع نقاشی که در آن ریزه کاری خاص بکار میرفته است در قرون وسطی متداول بوده است. (از دایره المعارف کیه). نوعی نقاشی خاص مشرق زمین (مخصوصاً ایران) و بیشتر متداول در قرن نهم اسلامی (قرن پانزدهم میلادی) که در آن قواعد علم مناظر و مرایا و تناسب اعضا رعایت نمیگردد و رنگ جنبه ٔ تزیینی دارد و جزئیات با ریزه کاریهای خاص و دقیق نشان داده میشود.

فرهنگ معین

(تُ) [فر.] (اِ.) نقاشی سنتی معمولِ در شرق که در آن تصاویر کوچک و بدون رعایت پرسپکتیو می باشد.

فرهنگ عمید

سبکی در نقاشی و متداول در مشرق‌زمین که تصاویر را به‌صورت ظریف ترسیم می‌کند و اصول پرسپکتیو را در نظر نمی‌گیرد،
تابلویی که با این شیوه ترسیم شود،

حل جدول

شیوه ای در نقاشی مشرق زمین

نقاشی ظریف

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ریزنگاره

کلمات بیگانه به فارسی

ریزنگاره

مترادف و متضاد زبان فارسی

نقاشی سنتی‌مشرق‌زمین

فرهنگ فارسی هوشیار

نقاشی با حداکثر ظرافت و خطوط ترسیم شده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری