معنی میلاویه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
میلاویه. [ی َ / ی ِ] (اِ مرکب) شاگردانه بود. (لغت فرس اسدی). میلاوه:
میلاو منی ای فغ و استاد توام من
پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه می لاو.
رودکی.
و رجوع به میلاوه و میلاو شود. || دشت. دست لاف. (یادداشت مؤلف). و رجوع به لاویدن و دست لاف شود. || جایزه. (یادداشت مؤلف).
فرهنگ عمید
انعامی که به شاگرد میدادند، شاگردانه: میلاو منی ای فغ و استاد توام من / پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه بستان (رودکی: ۵۲۶)،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.