معنی میرغضب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

میرغضب. [ع َ ض َ] (اِ مرکب) جلاد. سیاف. دژخیم. روزبان. دژخی: مثل میرغضب، سخت بی رحم و قسی القلب. (از یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

(غَ ضَ) [ع - فا.] (اِمر.) جلاد، مأمور اجرای حکم.

فرهنگ عمید

کسی که مٲمور اجرای حکم اعدام است، جلاد،

حل جدول

دژخیم

جلاد، مأمور اجرای حکم مرگ

جلاد

مترادف و متضاد زبان فارسی

جلاد، دژخیم

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت و اسم) دژخیم جلاد.

فرهنگ فارسی آزاد

میر غضب (غیر عربی)، جلّاد، کسی که مأمور اجراء حکم اعدام است،

پیشنهادات کاربران

گردن زن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری