معنی میراث ستان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
میراث ستان. [س ِ] (نف مرکب) میراث ستاننده. میراث گیر. میراث بر. ارث بر. وارث. میراث گیرنده:
منصوبه گشای بیم و امید
میراث ستان ماه و خورشید.
نظامی.
میراث ستان هفت کشور
منصوبه گشای چارگوهر.
نظامی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.