معنی میدانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

میدانی. [م َ / م ِ] (اِ) کسی که در پیشاپیش امیر و یا وزیر حرکت کند و القاب او را اعلام نماید. (ناظم الاطباء). معرف. مرتبه دار.

میدانی. [م َ / م ِ] (ص نسبی) منسوب است به میدان و آن محله ای است به نیشابور. (یادداشت مؤلف). منسوب است به میدان زیاد نیشابور. (از انساب سمعانی). || منسوب است به میدان که محله ای است در اصفهان. (از انساب سمعانی).

میدانی. [م َ / م ِ] (اِخ) ابوالفضل احمدبن محمد... رجوع به ابوالفضل احمدبن محمدبن احمد شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) منسوب به میدان: کپنک پوشکان میدانی درکمین تواند میدانی ک (ضیا ء اصفهانی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر