معنی میخ زده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
میخ زده. [زَدَ / دِ] (ن مف مرکب) که میخ بر آن کوفته باشند. آنچه میخ بدان زده باشند: کفش میخ زده، تخته ٔ میخ زده. رجوع به میخ زدن شود. || سکه زده. مسکوک. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به میخ و میخ ساختن شود.
- زر میخ زده، زر مسکوک. (یادداشت مؤلف).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.