معنی میان کاواک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

میان کاواک. (ص مرکب) پوک.اجوف. مجوف. میان تهی. میان خالی. توخالی. (یادداشت مؤلف): هشم، شکستن نان خشک و هرچیز خشک و میان کاواک. (منتهی الارب). و رجوع به میان تهی و میان خالی شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر