معنی میان بر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

میان بر. [یام ْ ب ُ] (نف مرکب، اِ مرکب) برنده ٔ میان. || راه کوتاهتر. راهی در میان دو نقطه که نسبت به راه یا راههای دیگر کوتاهترین باشد. مستقیم ترین و کوتاهترین راه بین دو نقطه نسبت به راه اصلی که به صورت خط منحنی و منکسر است. اقصر فاصله میان دو نقطه در مسافت. راهی که اضلاع را نپیماید و از زاویه ای به زاویه ای محاذی شود. (از یادداشت مؤلف).
- راه میان بر، راه اقصر. راهی که نسبت به راه یا راههای اصلی کوتاهتر باشد. (از یادداشت مؤلف).
- میان بر زدن راهی،میان بر کردن راهی. (از یادداشت مؤلف).
- میان بر کردن، پیمودن فاصله ٔ دو نقطه از کوتاهترین و نزدیکترین راه. پیمودن اقصر فاصله. به جای اینکه دو ضلع را بپیمایند مستقیم از گوشه به گوشه پیمودن. (از یادداشت مؤلف).
- || مقابل کف بر کردن. بریدن درختی بالاتر از کف زمین. (یادداشت مؤلف).
|| هرچیز که فاصله و حاجبی میان دو چیز ایجاد کند. || حجابی که میان دو اتاق یا دو چیز واقع باشد. (حاشیه ٔ شرفنامه ص 420):
به کم مدت از کار پرداختند
میانبر ز پیکر برانداختند.
نظامی.

میان بر. [یام ْ ب ُ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان قزوین، واقع در 15هزارگزی شمال خاوری قزوین با 164 تن جمعیت. آب آن از قنات و رودخانه و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

میان بر. [یام ْ ب ُ] (اِخ) دهی از دهستان مرکزی بخش صومعه سرا شهرستان فومن، واقع در 15هزارگزی صومعه سرا. با 147 تن سکنه. آب آن از نهر و استخر و راه آن مالرو است. نصف اهالی در تابستان ییلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

فرهنگ معین

(بُ) (اِ.) (عا.) راهی غیر از راه اصلی که کوتاه تر باشد.

فرهنگ عمید

قسمت گوشتی و خوراکی میوه،

ویژگی راهی که از مسیر اصلی کوتاه‌تر است،

فرهنگ فارسی هوشیار

راه کوتاهتر، مستقیم ترین و کوتاهترین راه بین دو نقطه نسبت به راه اصلی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر