معنی میاستو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

میاستو. [م َ] (اِ) نام معبدی است ترسایان را و با طای حطی هم آمده است که میاسطو باشد. (برهان) (آنندراج). رجوع به میاسطو شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

یونانی نیایشگاه ترسایان (اسم) دیر و معبدتر سایان. توضیح خاقانی درتحفه العراقین } در ستایش مادر: خویش { گوید مریم سکنات گاه بهتان زهراحرکات وقت احسان. . . نسطوری و موبدی نژادش اسلامی و ایزدی نهادش. . . بر راه میاسطو نشسته هیروتی (هیرونی) را زبان گسسته. . . شارح تحفه بزبان اردو نوشته: } میاسطو فرمانروای ترسایان و نصاری. { مینورسکی این بیت را چنین ترجمه کرده: } وی (مادر خاقانی) در جاده معبد نشسته و باسکوت بجادوگری (ک) (گوش میداد) { و سپس گوید: دکتر هنینگ حدس میزند که کلمه مشکوک } میاسطو { محرف } مناستر { (دیر معبد) باشد ‎. {

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر