معنی مکنونات در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مکنونات. [م َ](ع ص، اِ)ج ِ مکنونه. نهان داشته ها. نهفته ها: حزم اوکه... از مغیبات و مکنونات قدر خبر می دهد.(سندبادنامه ص 12). هرچه خواست بیافرید از مکنونات و موجودات.(قصص الانبیاء ص 12). و رجوع به مکنون و مکنونه شود.
- مکنونات ضمیر، آنچه در درون انسان نهفته است. مافی الضمیر: از مکنونات ضمیر در عقدموالات شرحی بواجبی نتوانست دادن.(منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 72).

فرهنگ معین

(مَ) [ع.] (اِمف.) جِ مکنونه (مکنون)، پنهان داشته ها.

مترادف و متضاد زبان فارسی

نهفته‌ها، خیالات، اندیشه‌ها، افکار

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: مکنونه) نهانی ها راز ها (اسم) جمع مکنونه (مکنون) پنهان داشته ها.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر