معنی مژده آوردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مژده آوردن. [م ُ دَ / دِ وَ دَ](مص مرکب) مژده کردن. مژده دادن.(ناظم الاطباء). خبر خوش دادن. بشارت دادن. مژده رساندن:
ای دل ناشکیب مژده بیار
کآمد آن شمسه ٔ بتان بهار.
فرخی.
بلبلا مژده ٔ بهار بیار
خبر بد به بوم بازگذار.
سعدی(گلستان، کلیات ص 128).
کسی مژده پیش انوشیروان عادل آورد گفت شنیدم که فلان دشمن ترا خدای برداشت.(گلستان سعدی).
و رجوع به مژده دادن و مژده رساندن و مژده کردن شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر