موند در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(مُ) [فر.] (اِ.) وضع، حال، موقعیت.
حل جدول
وضعیت یا حالت ظاهری چیزی یا کسی
مترادف و متضاد زبان فارسی
وضع، حال، وضعیت، موقعیت
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی ویشات (فضای باز فضای دلپذیر) (اسم) مجموعه افراد یک محوطه: } رستوارن. . . موند عالی دارد. {، (ژیگولوها) محل اجتماع دختران و پسران مورد توجه. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.