معنی مومیایی دادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
مومیایی دادن. [دَ] (مص مرکب) مومیایی بخشیدن. مومیا دادن. || درمان بخشیدن. چاره سازی کردن. شفا دادن:
کار جزع و لعل تست آزردن و بنواختن
هرکه را این بشکند آن مومیایی می دهد.
خاقانی.
تیرگی چند روشنایی ده
چون شکستیم مومیایی ده.
نظامی.
تویی کز شکستم رهایی دهی
و گر بشکنی مومیایی دهی.
نظامی.
و رجوع به مومیایی و مومیایی بخشیدن شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.