معنی مول مول زدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
مول مول زدن. [زَ دَ] (مص مرکب) مس مس کردن. این دست آن دست کردن. به تأخیر انداختن. (از یادداشت مؤلف):
عاشق است و می زند او مول مول
کو ز بی صبریت داند ای فضول.
مولوی.
مول مولی می زد آنجا جان او
در فضای رحمت و احسان او.
مولوی.
و رجوع به مول و مول مول شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) درنگ کردن تاخیر کردن این پا آن پا کردن: } امر می آمد که نی طامع مشو چون ز پایت خار بیرون شد برو. { } مول مولی میزد آنجا جان او در فضای رحمت و احسان او { (مثنوی. نیک. 128:1)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.