معنی مولودی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مولودی. [م َ / مُو] (ص نسبی) منسوب و متعلق به مولود. (ناظم الاطباء). || (اِ) جشن تولد.
- مولودی گرفتن، ترتیب دادن مجلس شادی برای نوزاد.

فرهنگ معین

(ص نسب.) منسوب به مولود، (اِ.) گونه ای آواز مذهبی که به ویژه به مناسبت تولد پیامبر اسلام و خاندانش و در ستایش آنان می خوانند. [خوانش: (~.) [ع - فا.]]

حل جدول

جشنی که به مناسبت میلاد ائمه برپا می‌شود

جشنی که به مناسبت میلاد ائمه بر پا می شود

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ زایانی (مولوداتی) در فرزان، جشنی زنانه ‎ (صفت) منسوب به مولود، منسوب و مربوط به موالید ثلثه } وز آن اشکال بسیار است که هر یکی را از آن صورتی است کو بدان صورت از جملگی موجودات مولوداتی و امهاتی جداست. . ‎{، (فولکلور) میزبانی که نذری کرده است جلسه ای از زنان تشکیل می دهد (مرد حق ورود بجلسه ندارد) و زنی در آن بوعظ می پردازد و داستان عروس قریش را - که در آن عظمت فاطمه دختر پیغمبر تجلی می کند - روایت می نماید. همچنین واعظ شعری می خواند و ترجیع آنرا حاضران مجلس تکرار می کنند. زنان مجلس قطعه نخی را لای قران گذاشته گره زنند و نذر کنند که اگر نذرشان بر آورده شود خودشان مولودی بگیرند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر