معنی مولدة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مولده. [م ُ وَل ْ ل َ دَ] (ع ص) زن غیرعرب زاییده در میان عرب. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). || نوپیدا از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج).
- بینه مولده، حجت غیرثابت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج).
|| کلمه ٔ نوپیداشده که از پیش در زبان نبوده است. مولد. (یادداشت مؤلف).
- لغت مولده، لغتی که در اصل کلام عرب موضوع نباشد مگر از لغت اصلی گرفته باشند. (ناظم الاطباء).
|| شاعر نو. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).

مولده. [م ُ وَل ْ ل ِ دَ] (ع ص، اِ) قابله و مام ناف. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ماما. قابله. (یادداشت مؤلف). ماماچه. پیش نشین.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر