معنی موریس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

موریس. [م ُ] (اِخ) جزیره ای است در اقیانوس هند در شرق جزیره ٔ ماداگاسگار (مشرق افریقا). ابتدا از متصرفات فرانسه بود. و از سال 1810 م. به بعد به تصرف انگلیس درآمد. جمعیت آن 509800 تن است. شهر مرکزی آن بندر لوئی و محصول عمده ٔ آن قند می باشد. در سال 1920 هَ. ش. رضاخان سرسلسله ٔ خاندان پهلوی پس از استعفا از سلطنت بدانجا تبعید گردید و سپس به ژهانسبورگ در افریقای جنوبی برده شد.

موریس. (اِخ) موریکیوس، نام کاملش فلاویوس تیبریوس موریکیوس (539-602 م.) امپراتور روم شرقی (582- 602 م.). وی در سال 591 به جنگهای ایران و روم خاتمه داد و درآخر کار با شورش سپاهیان روم در ناحیه ٔ دانوب روبروشد و مجبور به استعفا گشت (602 م.). فوکاس وی را به قتل رساند. رجوع به فرهنگ ایران باستان ص 164 شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر