معنی موذی گری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
موذی گری. [گ َ] (حامص مرکب) آزاردهندگی ورنج رسانندگی. (ناظم الاطباء). و رجوع به موذی شود.
فرهنگ عمید
حیلهگری، بدجنسی، مردمآزاری،
فرهنگ فارسی هوشیار
موتکی موتک گری حیله گری و بد جنسی: } با نرمش و سهولتی دلپسند که از موذی گری و پست نهادی خالی بود کارهارا قبضه میکرد. { (شام. 66)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.