معنی مواجه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مواجه. [م ُ ج ِه ْ] (ع ص) روباروی و مقابل. (ناظم الاطباء). روبرو. برابر. رو درروی. محاذی. مقابل. روی به روی. (یادداشت مؤلف).
- مواجه شدن، روبرو شدن. مقابل شدن. رو در رو قرار گرفتن. مقابل آمدن.
- || برخورد کردن.مقابل گردیدن: کار تحقیق با مشکلاتی مواجه شد. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به مواجه شود.
|| پیش. برابر. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

(مُ جِ) [ع.] (اِفا.) رویاروی، مقابل.

فرهنگ عمید

روبه‌رو،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

رویارویی، روبرو

کلمات بیگانه به فارسی

روبرو

مترادف و متضاد زبان فارسی

برابر، روبرو، مصادف، مقابل

فرهنگ فارسی هوشیار

دچار رو با رو ‎ (اسم) روبرو شونده، (صفت) روبرو مقابل.

فرهنگ فارسی آزاد

مُواجِه، روبرو شونده، روبرو، مقابل،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر