معنی منقلب شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

دگرگون شدن، متحول شدن، حالی‌به‌حالی شدن، واژگون شدن، ناراحت گشتن، آشفته شدن، پریشان شدن، مضطرب شدن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) واژگون شدن، بهم خوردن حال کسی، ناراحت شدن پریشان گشتن: } از هیجان منقلب شده بود. ‎{

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر