منعکس کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ واژههای فارسی سره
بازتابیدن
مترادف و متضاد زبان فارسی
بازتاب دادن، انعکاس دادن، بازتاباندن
فرهنگ فارسی هوشیار
رخشاندن، باز تاباندن، واژگون کردن (مصدر) انعکاس دادن، پرتو افکن کردن، واژگون کردن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.
آخرین مطالب وبلاگ



