معنی منضاج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
منضاج. [م ِ] (ع اِ) بابزن. (منتهی الارب) (آنندراج). بابزن و سیخ کباب. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
فرهنگ فارسی هوشیار
بابزن سیخ کباب
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.