منخال در لغت نامه دهخدا - جدول یاب
جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

منخال در لغت نامه دهخدا

لغت نامه دهخدا

منخال. [] (ع اِ) میخال. چرخ چاه یا چیزی شبیه به آن، بالا کشیدن آب را. (از دزی).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
منخال: منخال. [] (ع اِ) میخال. چرخ چاه یا چیزی شبیه به آن، بالا کشیدن آب را. (از دزی).