معنی مناهزت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مناهزت. [م ُ هََ / هَِ زَ] (از ع، اِمص) مناهزه. فرصت نگاه داشتن. فرصت غنیمت شمردن. اغتنام فرصت. انتهاز فرصت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): اگر من از مناهزت فرصت غافل مانم... بعد از آن سود ندارد. (مرزبان نامه). به مغافصت و مناهزت ناگاه در آن ولایت تازند. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 185). رجوع به مناهزه شود.

فرهنگ معین

نزدیک شدن به هم، فرصت یافتن و غنیمت شمردن، پیش آمدن شکار را. [خوانش: (مُ هِ زَ) [ع. مناهزه] (مص ل.)]

فرهنگ عمید

پیشی گرفتن، مسابقه،
نزدیکی گرفتن، نزدیک شدن،
غنیمت شمردن فرصت،

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ (مصدر) نزدیک شدن با هم، پیش آمدن شکار را، فرصت یافتن و غنیمت شمردن: } اگر من از مناهزت فرصت غافل مانم مبادا که تدبیر او بر من کارگر آید و انتباه من بعد از آن سود ندارد. ‎{ (مرزبان نامه. تهران. چا. ا ص 273)، نزدیک شدن کودک به بلوغ.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر