معنی مماذق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مماذق. [م ُ ذِ] (ع ص) دوست باطمع غیرخالص. (آنندراج). دوست غیرخالص و باطمع. (ناظم الاطباء). غیرمخلص. (از اقرب الموارد). آن که در دوستی خالص نباشد. مَذّاق. (منتهی الارب) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). دوستی که از دوستی خود طمعی دارد. رفیق بی اخلاص: غصه ٔ اخوان نامصادق و اصدقاء مماذق اگر با گور بری درنگنجی. (نفثهالمصدور ص 6).

فرهنگ معین

(مُ ذِ) [ع.] (اِ فا.) کسی که در دوستی خالص نیست.

فرهنگ عمید

آن‌که از دوستی طمعی دارد، دوست باطمع، دوست غیر خالص،

فرهنگ فارسی هوشیار

دوست نما دوست دو رو (اسم) دوستی که از دوستی طمعی دارد رفیق بی اخلاص: } غصه اخوان نامصادق و اصدقاء مماذق اگر با گور بری در نگنجی. ‎{ (نفثه المصدور. چا. یز. 6)

فرهنگ فارسی آزاد

مُماذِق، غیر مخلص، دارای آغشتگی و غل و غش (در دوستی و مراوده)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر