ملسق در لغت نامه دهخدا - جدول یاب

ملسق در لغت نامه دهخدا

لغت نامه دهخدا

ملسق. [م ُ ل َس ْ س َ](ع ص، اِ) پسرخوانده.(منتهی الارب)(آنندراج)(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر