معنی ملاج در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ملاج. [م َ](اِ) نقطه ای است روی جمجمه ٔ کودک که نرم است و به زودی سفت و منعقد نمی شود...(فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده). و رجوع به ملاز شود. || ملاز. سق. سَغّ. کام.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

فرهنگ معین

(مَ) (اِ.) [ع.] قسمت بالای جمجمه که در دوران نوزادی نرم است.

فرهنگ عمید

قسمت جلو و عقب جمجمه که در نوزادان استخوان‌های آن نرم است،

حل جدول

مغز سر، کله سر

جان دانه

جمجمه نرم نوزاد

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) قسمت جلو سر بچه: } رویم را بر گردانیدم و سنجاق را تا بیخ توی ملاج بچه فرو کردم. { (ص. هدایت)

پیشنهادات کاربران

جاندانه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر