معنی مقهور کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

سرکوب کردن، مغلوب کردن، تارومار کردن، شکست دادن، تارومار کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) مقهور ساختن: ‎. . . } در آن وقت که از برای انتقام سلطان سوری لشکر بسوی غزنین راند و آن شهرمقدس را بگرفت و خصمان را مقهور کرد. . . ‎{ (لباب الالباب. نف. 39)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر