معنی مقهور ساختن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مترادف و متضاد زبان فارسی
شکست دادن، مغلوب کردن، تارومار کردن، سرکوب کردن، منهزم کردن،
(متضاد) مقهور شدن
فرهنگ فارسی هوشیار
شکست دادن چیره گشتن (مصدر) شکست دادن مغلوب کردن: . . . } ضمیر انورش کارهای عمری را بشبی تدبیر کند و لشکرهای گران را بفکری مقهور سازد. { (انوار سهیلی)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.