معنی مقرر گشتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مترادف و متضاد زبان فارسی
مقرر گردیدن، مقرر شدن، مقرر گردانیدن، قرار گذاشتن، قرار گذاشته شدن، آشکار شدن، معلوم شدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.