معنی مفزعة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مفزعه. [م َ زَ ع َ](ع اِ) پناه جای. مفزع.(منتهی الارب)(آنندراج). ملجاء. پناه جای. مذکر و مؤنث و واحد و تثنیه و جمع درآن یکسان است.(از ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || آنچه از وی یا از جهت وی ترسیده شود.(منتهی الارب)(آنندراج). آنچه از وی ترسند یا آنچه از جهت وی ترسند.(ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد).

مفزعه. [م ُ زِ ع َ](ع ص) تأنیث مفزع. ترساننده.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مفزع شود.
- احلام مفزعه، خوابهای هراسناک.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر