معنی مفازة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مفازه. [م َ زَ](ع اِمص) پیروزی.(مهذب الاسماء). رهایی.(منتهی الارب).رهایی. نجات.(ناظم الاطباء). رستگاری: و ینجی اﷲ الذین اتقوا بمفازتهم لایمسهم السوء و لا هم یحزنون.(قرآن 61/39). ||(اِ) پناه جای.(منتهی الارب)(ناظم الاطباء). || جای رهایی یافتن و جای فیروزی.(غیاث)(آنندراج)(از اقرب الموارد). جای فوز. جای نجات. رستن جای. منجات.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا): فلاتحسبنهم بمفازه من العذاب، ای بمنجاه.(ناظم الاطباء). || جای هلاک و مرگ.(منتهی الارب)(از ناظم الاطباء). مهلکه.(اقرب الموارد). || بیابان بی آب.(دهار). دشت بی آب. ج، مفاوز.(منتهی الارب)(ناظم الاطباء). فلات بی آب. ج، مَفازات، مَفاوِز.(از اقرب الموارد). تیمناً و تفؤلا، به معنی بیابان نیز آید تا به آسانی از او گذشته شود.(غیاث)(آنندراج). تیه. بیداء. بیابان پرمخافت و بی آب و علف.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || شکاف در کوه. ج، مفازات.(ترجمان القرآن).

فرهنگ فارسی آزاد

مَفازَه، بیابان بی آب و علف، جای مُردن و هلاک، جای رهائی و نجات، پناه (جمع: مَفاوِز، مَفازات)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر